ده دقیقه بعد مامانمو بابام اومدن دورهم یه
شامی درس کردیم مو کمی شب نشینیو از این
کارا که ساعت ۱۲ شد کم کم همه رفتن لالا تخخخخ
منم رفتم اتاقم تا بگیرم بخوام ولی مگه خواب
به چشمام میومد انقدری که ذهنم فکرم درگیر
این خواننده خوش صدا و خشکل بود
باز گوشیمو گرفتم به دستمو همه آهنگاشو دان
کردم هنیسفرمو آوردم همو پشت سره هم پلی
کردم وایییی چه صدایه آرامش بخشی انگاری
صدای عًّشًقَُِِّ بود خدای من جلل خالق رفتم
عکساشم نگا کردم وایییی چقد ناز بود بد جور به
دلم نشسته بود صداش مُسکن بود که زخمم رو
کيونما