ساحلت هستم و دریای منی .
با من آن گونه باش که توقع داری با زورقی که از تلاطم هایت به من میرسد باشم.
گر مرا در تنگنای طوفانت گذاری ، قایقت در هجوم امواج میشکند و اگر نوازشم کنی باز این زورق توست که نرم برتن من آرام میگیرد،
جانم
هر دو حالتت برای من حکم فرسایش دارد مرا می شویی و من محو با تو بودن می شوم ؛
ولی اینکه بشکنی یا آرام بگیری انعکاس رفتار توست.
کيونما