استاد امیرهوشنگ ابتهاج فرماید
شبی که آوازِ نِی تو شنیدم
چو آهویِ تشنه پِی تو دویدم
دوان دوان تا لبِ چشمه رسیدم
نشانهای از نِی و نغمه ندیدم
تو ای پری کجایی که رُخ نمینمایی
از آن بهشتِ پنهان دَری نمیگشایی
من همهجا پِی تو گشتهام
از مَه و مِهر نشان گرفتهام
بویِ تو را زِ گُل شنیدهام
دامنِ گُل از آن گرفتهام
تو ای پری کجایی ...
دلِ من سرگشتهیِ تو نفسم آغشتهیِ تو
به باغِ رویاها چو گُلت بویم
در آب و آیینه چو مَهَت جویم
تو ای پری کجایی
در این شبِ یلدا ز پِیاَت پویم
به خواب و بیداری سُخنت گویم
تو ا
کيونما