وقتی که زمانه با دلم دشمن شد
آغوشِ چشمِ تو پناه من شد
در من جوشید چشمه ی اعجاز و
دریا دریا شرابِ مردافکن شد
خوشحالی من بزرگ، اندازه ی کوه
اندوه، به قدرِ یک سر سوزن شد
صد زخم نگفته در دلم بود، ولی
بادیدنِ تو، زبان من الکن شد
گیسوی منیژه ی غزل ،در دل چاه
تنها راهِ رهاییِ بیژن شد
لبریز شبی شکسته بودم، امّا
کبریت زدی جهان من روشن شد.
#رضاحدادیان
https://t.me/rezahadadian1
کيونما