تماشای ویدئو فیک بازی تلخ زندگی پارت ۲ از کيونما

پارت ۲ نه نه اون من نیستم از خواب پرید نفس نفس میزد - امی؟ حالت خوبه؟ بازم همون خواب + خوب..بم - بیا این آب رو بخور و بخواب من پیشتم دیگه شده بود عادت هر شب هر شب این خواب رو میدید و بعد می‌خوابید (فردا در شرکت) مثل همیشه با غرور وارد شرکت مدش شد اون ی دختر آهنی بود دختری با قلب مهربان و ظاهری با غرور و عظمت کسی که همه ازش حساب میبردن صاحب بزرگ ترین شرکت های مد جهان و یتیم خانه هایی که در سراره دنیا داشت و مهم تر از همه عضو کوچک خانواده ی پاتر به سمت اتاقش رفت داشت کار هاش رو انجام میداد که در زده شد +
11 تیر 1402
کيونما
loading...
ویدئو های مرتبط